نمایش sh*t: نبرد تیم کاوانا با سرطان کولورکتال
در ماه مه 2016، من و همسرم به تازگی از تعطیلات برگشته بودیم و برای اولین کولونوسکوپی خود را آماده می کردم، در حالی که تازه 50 ساله شده بودم. (از 2021، گروه ویژه خدمات پیشگیرانه ایالات متحده اکنون توصیه می کند که بزرگسالان ریسک متوسط باید شروع غربالگری سرطان کولورکتال در سن 45 سالگی) بعد از عمل، یک جراح و پرستار در کنار من قرار گرفتند که به من گفتند آنچه را که به نظرشان سرطان در رکتوم من است، پیدا کرده اند. هنوز در حالت گرفتگی ناشی از بیهوشی، از آنها خواستم که آن را دو بار دیگر تکرار کنند. آیا واقعا ممکن است سرطان داشته باشم؟ از آن روز به بعد، زندگی من برای همیشه تغییر کرد، زیرا من به سرطان رکتوم مرحله دوم مبتلا شدم. با از بین رفتن درخشش تعطیلات، من وظیفه سختی را داشتم که به همسرم، کندی، بگویم.
تا امروز سریع پیش بروید، و من هنوز در نبرد هستم، اما از نظر روحی و ایمان قوی باقی میمانم. از زمان تشخیص اولیه من در سال 2016، من چهار بار مجدداً به همان بیماری مبتلا شده ام. دورهای بی شماری از شیمی درمانی، پرتودرمانی و جراحی برداشتن، از جمله دو ایلئوستومی موقت را تحمل کرده اند. و من اکنون یک کیسه کلستومی تمام وقت دارم. تا به امروز، من بیش از 30 عمل جراحی داشته ام (و تعداد زیادی) - از آپاندکتومی اورژانسی گرفته تا سوراخ شدن روده خطرناک - اما هنوز اینجا هستم و هر روز به مبارزه ادامه می دهم.
برای کمک به خودم و دیگران در حین انجام سفر سرطانم، تصمیم گرفتم یک نمایش کمدی تک نفره بنویسم و اجرا کنم که نامش به درستی The Shit Show: How One Man Battled Cancer while Life Was Circling The Drain نام داشت. این نمایش برای کسانی است که مبتلا به سرطان هستند یا می شناسند. من آن را «رویکرد خود دفعی» برای مقابله با سرطان رکتوم می نامم. من برنامهام را در باشگاهها و همچنین کنفرانسهای مرتبط با سرطان اجرا میکنم و بخشی از درآمد آن به یک سازمان خیریه در شهری که در آن اجرا میکنم اهدا میشود. این رویکرد طنز نه تنها به من کمک کرد روزهای سخت را پشت سر بگذارم، بلکه به من کمک کرده است. برای من راهی معنادار بود تا با دیگران ارتباط برقرار کنم و در عین حال اهمیت پیشگیری را به آنها یادآوری کنم.
من برای اولین بار از طریق یکی از دوستانم در مورد بنیاد پیشگیری از سرطان یاد گرفتم و تصمیم گرفتم تا ببینم چگونه می توانم از تجربه و اشتیاقم برای صنعت سرگرمی استفاده کنم تا دیگران را تشویق کنم که مسئولیت سلامتی خود را بر عهده بگیرند. در طول سه سال گذشته، رابطه من با بنیاد به من این امکان را داد که داستان خود را به اشتراک بگذارم و پیام های آنها را در مورد چگونگی همزیستی تحقیقات، آموزش، حمایت و گسترش برای حمایت از افراد و جوامع در سراسر مجموعه مراقبت از سرطان پخش کنم. آنها بارها در سفرم چراغ روشنایی برای من بوده اند و من همیشه سپاسگزارم.